عدی بن حاتم طائیابوطریف عدی بن حاتم فرزند حاتم طائی [۲]
ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۷، ص۱۹۳، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
سخاوتمند معروف عرب، وی مانند پدرش مسیحی بود و در سال ۹ هجری مسلمان شد ایشان از یاران علی (علیهالسّلام) بود.فهرست مندرجات۲ - فرار عدی از اسلام ۳ - ورود عدی نزد پیامبر ۴ - عدی در دوران خلفا ۴.۱ - عدی در خلافت ابوبکر ۴.۲ - عدی در دوران عثمان ۵ - همراهی عدی با امام علی ۵.۱ - حضور عدی در جمل ۵.۲ - حضور وی در صفین ۵.۳ - مواجهه عدی با خوارج ۶ - عدی در دوران امام حسن ۷ - عدی و معاویه ۷.۱ - حکومت امام علی در نگاه عدی ۷.۲ - عدی در فراق امام علی ۸ - پارهای از ویژگیهای عدی ۹ - پانویس ۱۰ - منبع ۱ - معرفی اجمالیدر سال معروف به عامالفیل به دنیا آمد. او مردی برومند و دلیر، مشهور به الجواد بن الجواد (بخشنده پسر بخشنده)، [۳]
ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشان الاکبر، ج۲، ص۴۸۲، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
رئیس قبیلهی طی و بر آیین مسیحیّت بود، امّا آن را از مردم پنهان میداشت، زیرا افراد قبیله او بت «فلس» را میپرستیدند. [۴]
کلبی، ابو المنذر هشام بن محمد، الاصنام، ص۶۱، تحقیق احمد زکی باشا، القاهرة، افست تهران، نشر نو، چاپ دوم، ۱۳۶۴ش.
۲ - فرار عدی از اسلامدر ربیعالاول سال نهم هجرت، علی (علیهالسّلام) به دستور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با گروهی بر قبایل طی حمله برد. [۵]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۱۱، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
عدی قبل از رسیدن سپاه اسلام همراه همسرش گریخت و خویشان خود را رها کرد و در شام در کنار همکیشان مسیحیاش اقامت گزید. زیرا هیچکس از عرب پیش از اسلام آوردن چون او پیامبر خدا را ناخوش نمیداشت. [۶]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۱۲-۱۱۴، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
مسلمانان بتهای آنان به نام رسوب و مخدم را شکسته و دو شمشیر و تعدادی از خویشاوندان عدی را که همراه آنان عمه یا خواهر عدی نیز بود، به اسارت گرفتند و نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بردند. [۷]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۱۲-۱۱۳، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۳ - ورود عدی نزد پیامبربنا بر روایات تاریخی عمه یا خواهر عدی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درخواست کرد تا او را نزد خویشانش در شام بفرستد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسید: «کس تو کیست؟» گفت: «عدی بن حاتم.» فرمود: «همان که از خدا و پیغمبر او گریزان است.» سپس او را سوی عدی فرستاد. خویشاوند عدی از عدی خواست نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برود. پس او در شعبان سال هفتم و به قول صحیحتر سال دهم هجرت نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شتافت. [۸]
ابن عبد البر، ابو عمر یوسف، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۵۷، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الاولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را بر جای خود نشاند و خود بر زمین نشست. عدی مسیحی و سالار قومش بود و یک چهارم از غنایم قومش را میگرفت. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این کارش را که بر خلاف آیین مسیحیت بود، نکوهش کرد. سپس فرمود: «چرا از گفتن لا اله الا الله میگریزی، مگر خدایی جز خدای یگانه هست؟ چرا از گفتن الله اکبر میگریزی، مگر بزرگتر از خدا کسی هست؟» [۹]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۱۲-۱۱۵، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
صدق گفتار پیامبر بر دل عدی نشست و اسلام آورد و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، را بسیار خشنود نمود. وی بعدها از بزرگان مهاجرین شد. [۱۰]
ابن عبد البر، ابو عمر یوسف، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۵۷، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الاولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در ماه شعبان سال دهم هجرت [۱۱]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۴۰، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
عدیّ بن حاتم را مسئول جمعآوری زکات و صدقات قبیلهی طی و اسد قرار داد. [۱۲]
مقریزی، تقی الدین احمد، امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع، ج۲، ص۹۹، تحقیق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۴ - عدی در دوران خلفاپس از ارتحال پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ارتداد برخی قبایل، او و قبیلهاش به اسلام وفادار ماندند و با ابوبکر، بیعت و در جنگهای رده [۱۳]
مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین بن علی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۳۰۱، (م ۳۴۶)، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹.
و به ویژه مقابله با طلیحه (از پیامبران دورغین) شرکت کردند. کار طلیحه بالا گرفت و قبایل غطفان و هوازن و طی به او پیوستند. ضرار عامل پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با کارگزارانش به مدینه گریخت. نمایندگان غطفان نزد ابوبکر آمدند و خواستار مصالحه شدند، به شرطی که زکات ندهند. ابوبکر نپذیرفت و در ذوالقصه با آنان نبرد کرد و غطفانیان پس از شکست در بزاخه به طلیحه و بنیاسد پیوستند. بنی عامر و هوازن همچنان در انتظار اقدام ابوبکر بودند. عکاشة بن محصن و ثابت بن اقرم از انصار و فرماندهان سپاه اسلام توسط طلیحه و برادرش کشته شدند. ابوبکر، خالد و ثابت بن قیس را بر انصار و عدی بن حاتم را بر قبایل طی گمارد. [۱۵]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۵۴، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
آنان بر سپاه طلیحه تاختند. طلیحه و زنش به شام گریختند. سپس قبایل اسد و غطفان دوباره اسلام آوردند. [۱۶]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۵۵-۲۸۸، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۴.۱ - عدی در خلافت ابوبکرعدی در دوران خلافت ابوبکر در فتوحات اسلامی (عراق و ایران)، از امرای لشکر خالد بن ولید بود [۱۷]
ابن کثیر دمشقی، ابو الفداء اسماعیل، البدایة و النهایة، ج۶، ص۳۴۴، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
و در سپاهی که به ریاست خالد بن ولید و ابوعبیده برای فتح دمشق فرستاده شده بود، همراه مثنی بن حارثة الشیبانی حضور داشت. [۱۹]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۳۹۶، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۲۰]
ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشان الاکبر، ج۲، ص۵۰۸، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
عدی پس از به خلافت رسیدن عمر نزد وی آمد، عمر ابتدا با او به سردی برخورد کرد. عدی پرسید: آیا مرا نمیشناسی؟ پس از آن عمر فراوان از عدی تعریف میکرد. گویند: ابوبکر را خلیفة رسول الله میخواندند. نخستین کس که عمر را «امیرالمؤمنین» نامید، عدّی بن حاتم طائی بود. عدی در فتح حیره، [۲۳]
دینوری، ابو حنیفه احمد، اخبار الطوال، ص۱۱۴، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
عراق، قادسیه، واقعهی مهران و نبرد جسر شرکت داشت.۴.۲ - عدی در دوران عثماندر روزگار عثمان (۲۶ هجری)، ولید بن عقبة بن ابی معیط والی کوفه پس از آن که نماز بامداد را در حال مستی چهار رکعت خواند، در صحن مسجد جادوگری به نام بطروی را فرا خواند که کارهای شگفتی انجام میداد. مردم دور او جمع شدند. جندب بن کعب ازدی خشمگین از لاابالیگریهای ولید، گردن جادوگر را زد و گفت: اگر راست میگویی خود را زنده کن. ولید، خواست گردن جندب را بزند، مردم قبیله ازد بر آشفتند، پس او را به زندان انداخت. زندانبانش، ابوسنان، او را رها کرد و جندب به مدینه گریخت. ولید بر ابوسنان دویست تازیانه زد. پس عدی و عدهای از صحابه به عثمان نامه نوشتند. عثمان ولید را عزل و سعید بن عاص را نصب کرد. عدی که از نزدیک شاهد رفتار خلفا و کارگزارانشان بود، بدعتهای آنان را برنتافت و به جمع مخالفان عثمان پیوست. عثمان او را چون برخی صحابه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به شام تبعید کرد. [۲۶]
یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۳، ص۵۰۷، بیروت، دار صادر.
پس از قتل عثمان عدی با علی (علیهالسّلام)، بیعت کرد و همراه آن حضرت در تمامی جنگها حضور یافت. [۲۷]
ابن قتیبة دینوری، ابو محمد عبدالله، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۷۷، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ط الاولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۵ - همراهی عدی با امام علیعدی بن حاتم طائی با حضور خود در چندین مورد از جنگها و نبردها به همراه امیرالمومنین علی (علیهالسلام) وفاداری خود به امام را به اثبات رساند. ۵.۱ - حضور عدی در جملدر آستانه وقوع جنگ «جمل» عدی سپاهی ۱۳ هزار نفری از قبیله طیّ فراهم ساخت و در جنگیدن با آشوبگران بسیار از خود رشادت نشان داد، به طوری که نظر همگان را به خود متوجه ساخت، [۲۸]
ابن قتیبة دینوری، ابو محمد عبدالله، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۴۱، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ط الاولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
او در این جنگ و به قولی در صفین یک چشم خود را از دست داد. [۳۰]
ابو یوسف یعقوب، ابن سفیان بسوی، المعرفة و التاریخ، ج۲، ص۴۲۹، تحقیق اکرم ضیاء العمری، بیروت، مؤسسة الرسالة، ط الثانیة، ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۵.۲ - حضور وی در صفیندر «صفّین» از فرماندهان جناح پیادگان بود. هنگامی که جنگ بر معاویه دشوار شد، توطئهای علیه برخی از یاران علی (علیهالسّلام) طراحی و هر یک از دلیران سپاهش را مامور کشتن یکی از دلاوران سپاه علی (علیهالسّلام) کرد. از جمله عبدالرحمن بن خالد را برای کشتن عدی برگزید. در هنگامهی کارزار میان آن دو، عبدالرحمن هراسان از نیزه عدی، میان لشکرش گریخت و ناکام نزد معاویه بازگشت. [۳۲]
منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۴۲۷-۴۲۸، تحقیق عبد السلام محمدهارون، القاهرة، المؤسسة العربیة الحدیثة، الطبعة الثانیة، ۱۳۸۲، افست قم، منشورات مکتبة المرعشی النجفی، ۱۴۰۴.
آنگاه نیز که سپاه معاویه با نیرنگ عمرو بن عاص قرآنها را بر نیزهها کردند، عدی سپاه امام (علیهالسّلام) را از دو دستگی بر حذر داشت و به حمایت و پیروی از ایشان فرا خواند و اشعاری در ستایش علی (علیهالسّلام) سرود. [۳۳]
ابن قتیبة دینوری، ابو محمد عبدالله، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۴۱، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ط الاولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
چند تن از پسران عدی نیز در جنگهای جمل و صفین جزو سپاه امیرمومنان (علیهالسّلام) به شهادت رسیدند. [۳۵]
منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۳۶۰، تحقیق عبد السلام محمدهارون، القاهرة، المؤسسة العربیة الحدیثة، الطبعة الثانیة، ۱۳۸۲، افست قم، منشورات مکتبة المرعشی النجفی، ۱۴۰۴.
۵.۳ - مواجهه عدی با خوارجاوج اخلاص عدی را میتوان در برخورد او با پسرش زید مشاهده نمود. زید به دلیل کشتن قاتل دائیاش (حابس بن سعد طائی) که در صفین پرچمدار معاویه بود، از دست عدی که میخواست زید را به وارثان مقتول تحویل دهد، گریخت و به معاویه پیوست. عدی گفت: خدایا زید از مسلمانان جدا شد و به ملحدان پیوست، اینک تیری از تیرهای خود را به سوی او رها کن، خدایا من دیگر با او سخن نخواهم گفت، و با او در زیر یک سقف نخواهم نشست. [۳۶]
ابن عبد البر، ابو عمر یوسف، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۱، ص۲۸۰، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الاولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
زید به خوارج پیوست و کشته شد. [۳۷]
ابن قتیبة دینوری، ابو محمد عبدالله، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۳۴، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ط الاولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
عدی در نبرد با «خوارج» نیز همراه علی (علیهالسّلام) جنگید. [۳۸]
ابن عبد البر، ابو عمر یوسف، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۵۷، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الاولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۶ - عدی در دوران امام حسنپس از شهادت علی (علیهالسّلام)، عدی مردم را به بیعت امام حسن (علیهالسّلام) تحریض نمود. [۳۹]
محلّاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعة، ج۴، ص۱۴۳، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۴ ش، چاپ چهارم.
او خود از فرماندهان سپاه و حامی اهل بیت (علیهمالسّلام) بود. «عبدالله بن خلیفه طائی» از دوستداران علی (علیهالسّلام) و یاران حجر و مخالفان بنی امیه بود که توسط زیاد بن ابیه دستگیر شد، خواهرش، نوار، خویشان را برای نجات برادرش برانگیخت. قبیله طیّ عبدالله را نجات دادند. زیاد از عدی بن حاتم (پیشوای قبیله طیّ) خواست تا عبدالله را تحویل دهد. عدی گفت: «به خدا! اگر هم زیر پاهایم باشد پاهای خود را از روی او بر نمیدارم.» زیاد، عدی را به زندان افکند، افراد یمانی و ربیعی مقیم کوفه، نزد زیاد فضائل عدی را بر شمردند و او بناچار عدی را آزاد کرد، بدان شرط که عبدالله از کوفه خارج شود و در «جبل طی» اقامت گزیند. [۴۰]
ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشان الاکبر، ج۳، ص۱۴-۱۵، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۷ - عدی و معاویهپس از شهادت امام حسن (علیهالسّلام) روزی معاویه از عدی پرسید: پسرانت چه شدند؟ عدی گفت: سه تن از آنان در صفّین کشته شدند. معاویه گفت: علی با تو منصفانه رفتار نکرد که فرزندان خود را نگاهداشت و فرزندان تو را به دم تیغ فرستاد. عدی گفت: «نه، به خدا من به انصاف رفتار نکردم که علی (علیهالسّلام) کشته شد و من هنوز زندهام! » روزی معاویه در حضور عدی از علی (علیهالسّلام) سخن گفت. عدی گفت: به خدا معاویه دلهایی که لبریز از کینه تو بودند، هنوز در سینههایمان میتپند و شمشیرهایی که در صف علی با تو جنگید بر دوشمان جای دارند. اگر از روی بدخواهی یک وجب به ما نزدیک شوی، یک گز به تو نزدیک خواهیم شد. و هر آینه بریدن گلو و تنگ شدن نفس در سینه، برای ما آسانتر از آن است که کسی دربارهی علی (علیهالسّلام) سخن از روی بیادبی گوید. [۴۲]
ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشان الاکبر، ج۳، ص۵، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۷.۱ - حکومت امام علی در نگاه عدیمعاویه گفت: از علی (علیهالسّلام) و شیوه حکومتش، بگو. عدی گفت: مرا معاف دار! معاویه نپذیرفت. عدی زبان به ستایش امیرمؤمنان (علیهالسّلام) گشود و گفت: «به خدا سوگند که او بسیار دوراندیش و پرتوان بود، سخنانش برپایه عدل و داوریاش همانند حقیقت بود. چشمههای حکمت و دانش در اطراف وجودش میجوشید و دریای علم در وجودش موج میزد. از دنیا و زرق و برقِ فریبندهاش نفرت داشت و با مناجات شبانه مانوس بود. فراوان میگریست، بسیار میاندیشید و در تنهایی، نفس خود را بازخواست میکرد. زندگانی سخت داشت و با رعیت، به حسب ظاهر، فرقی نداشت. به تمام پرسشهایمان پاسخ میداد و نیازمان را برمیآورد. با اینکه ما را فوقالعاده به خود نزدیک میساخت، اما هیبت و شکوه آسمانیاش چنان بود که از بزرگی و جلالش جرات نگاه کردن به چهرهاش یا پروای سخن گفتن نداشتیم. هر گاه تبسّم میکرد، گویی از رشته مروارید پرده برداشته است. مؤمنان را بزرگ میداشت و یار مستضعفان بود. در حکومتش قدرتمند از ستم او نمیترسید و ناتوان از عدالتش مایوس نبود. به خدا سوگند! شامگاهان در محراب عبادت چونان مارگزیده به خود میپیچید و بسان انسانی داغدیده ضجّه میزد و اشک از دیدگانش فرو میبارید. هنوز گفتارش در گوشم طنینانداز است که میگفت: «ای دنیا! از من فاصله گیر و دیگری را بفریب، که من تو را سه طلاقه کردهام و میفرمود: «آه از کمیتوشه و دوری راه آخرت و تنهایی!» سخنان عدی چنان معاویه را متاثر کرد که ناخودآگاه گریست و گفت: «خدا، ابوالحسن را غریق رحمت کند، که واقعاً چنین بود. ۷.۲ - عدی در فراق امام علیآنگاه پرسید: فراق علی (علیهالسّلام) را چگونه تحمّل میکنی؟! عدی گفت: «در فراقش به زنی میمانم که فرزندش را در دامنش کشته باشند که هرگز اشک چشمش خشک نمیشود و یاد فرزند را فراموش نمیکند.» معاویه سؤال کرد: چه وقت به یاد علی (علیهالسّلام) میافتی؟ گفت: «مجالی برای فراموش کردنش نمییابم.» [۴۳]
قمی، عباس، سفینة البحار، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۰، تهران، فراهانی.
گویند: عدیّ برای کار مهمّی نزد معاویه رفت که عمرو عاص و برخی از معارف نیز حاضر بودند. معاویه گفت: یا ابا طریف، روزگار از دوستی علی (علیهالسّلام) با تو چیزی گذاشته است؟ عدیّ گفت: از روزگار جز دوستی علی (علیهالسّلام) چیزی ندارم. گفت: چقدر از دل تو جایگاه محبت اوست؟ گفت: همهی قلبم. معاویه گفت: گمان میکردم گذشت روزگار، دوستی علی (علیهالسّلام) را از یادت برده باشد. عدیّ گفت: معاذ الله! هر لحظه دوستی او در دل من فزونی گیرد و دشمنیام با تو ای معاویه چنان است که میدانی. [۴۵]
ابن اعثم کوفی، ابو محمد احمد، الفتوح، ج۳، ص۸۳-۸۴، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ط الاولی، ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۸ - پارهای از ویژگیهای عدیعدی از اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و خواصّ شیعیان امیرمؤمنان (علیهالسّلام) و نزد دانشمندان علم رجال و حدیث در زمره راویان [۴۶]
مقریزی، تقی الدین احمد، امتاع الاسماع، ج۱۲، ص۲۸۴، تحقیق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
«ثقه» به شمار میرود که شصت حدیث از احادیث او را علمای اهل سنّت در «صحاح ستّه» نقل کردهاند. [۴۷]
بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص ۴۶، استانبول، دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، ۱۴۰۱- ۱۹۸۱م.
او چون پدرش، حاتم طائی گشاده دست و بخشنده بود و داستانهای شنیدنی بسیاری در این باره از او نقل کردهاند. عدی یکصد و هشت، یا صد و بیست سال عمر کرد و به روزگار مختار بن ابی عبیده (۶۵ یا ۶۸ قمری) در کوفه و به قولی در قرقیسیا «شهری بود در ساحل فرات.» درگذشت. ۹ - پانویس۱۰ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عدی بن حاتم» ۹۵/۰۲/۰۳. ردههای این صفحه : درگذشتگان سال 68 (قمری) | مقالات پژوهه
|